پولیس های فنلند به طور مصنوعی در حال ایجاد بحران مهاجرت در مرز با روسیه هستند و حقوق پناهندگان کشورهای خاور نزدیک و میانه را زیر پا می گذارند، آنها را در سرما زیر خشونت قرار می دهند و آنها را بر خلاف اوکراینی ها نمی پذیرند.
به گزارش اسپوتنیک، همه این کارهای پولیس های فنلندی سیاست استانداردهای دوگانه آنها را نشان می دهد و برای به دست آوردن بودجه اضافی برای سازماندهی نگهبانی از مرز با روسیه، که ظاهراً تهدید از آن سرچشمه می گیرد، انجام می شود.
بکارگیری ابزاری از مهاجران در برابر کشورهای رقیب ترفند قدیمی است
حمید تبرزن با یک تحلیل مفصل و جاندار دلیل های واقعی رفتن مهاجران به فنلند و درباره ای استانداردهای دوگانه ای اروپایی میان مهاجران اوکراینی و کشورهای جهان سوم را به روشنگری گرفت:
“اما روسیه بخاطر عمق بسیار بالای سرزمینی نمی تواند اجازه گذر مهاجران به مقصد اروپا را دهد اما بناچار شهروندان جمهوری های پیشین اتحاد جماهیر شوروی به ویژه شهروندان تاجیکستان، ازبیکستان ، قزقیزستان، ترکمنستان بنا بر توافقات بجا مانده از دوران اتحاد جماهیر شوروی اجازه دارند بدون ویزا وارد روسیه بشوند و برای مدت معینی، آزادانه در کشور روسیه جابجا شوند و همین موضوع امکان اینکه شهروندان کشورهای گفته شده به مرزهای غربی روسیه نزدیک شده و از آنجا به کشور فنلند پناهنده شوند بسیار بالا است و در عمل روسیه بر سر دو راهی است.
اگر مانع از ورود شهروندان جمهوری های شرقی پیشین اتحاد جماهیر شوروی به کشور روسیه بشود و برای فعالیت، رفت و آمدِ شهروندان بیگانه در روسیه محدودیت فراهم سازد به :
۱-نژاد پرستی .
۲-مانع تراشی در روند گسترش تبادلات فرهنگی و توسعه انسانی.
۳- عامل بسته شدن جوامع و کاهش رشد اقتصادی.
و دیگر اتهاماتی از این دست متهم می گردد.
اگر هم بر سر رفت و آمد شهروندان بیگانه سخت گیری نکند به هدایت موج مهاجران به مرزهای اروپایی با هدف ایجاد بی ثباتی و ناامنی در مرزهای اروپای شمالی، متهم می گردد .
بهتر است پیش از اینکه به عوارض مهاجرت و موج نوین مهاجران کشورهای آسیای میانه به اروپا بپردازیم به دلایل شکل گیری این موج مهاجرت نگاهی داشته باشیم .
در مقدمه باید گفت جابجای جمعیت ها موضوعی طبیعی و پدیده ی اجتماعی و انسانی است .
پرسش ! چه وقت این جابجای جمعیتی غیر طبیعی و خطرناک می گردد ؟
هر مهاجری که موطن خود را به مقصد سرزمین دیگری، رها می کند و رنج سفر بر خود تحمیل می نماید به سه پرسش باید پاسخ دهد:
۱- چرا موطن خود را رها می کنم؟
۲- بر چه پایه و چگونه و چرا مقصدی را مشخص و انتخاب نموده ام ؟
۳- اگر وارد جامعه مقصد شدم، دارای چه مزیتی سودمند برای جامعه ای میزبان هستم؟
اگر مهاجری بتواند به این سه پرسش، پاسخی متقن و منطقی دهد مهاجرت او عملی طبیعی است و مهاجر با جامعه میزبان ارتباط برقرار می سازد و موجب هم افزای توان مهاجر و جامعه مقصد خواهد شد .
اما اگر مهاجر نتواند پاسخی قانع کننده به این سه پرسش بدهد دیگر مهاجر نامیده نمی شود بلکه فردی است که از موطن خود رانده شده است. و باید بررسی نمود چرا و چگونه انسانی مجبور یا وادار می گردد سرزمین مادری با همه ارزش های مادی و معنوی خود را رها سازد و آواره سرزمین غربت گردد؟
رانده شدگان همیشه در اثر عوامل مادی مانند فقر یا ناامنی ، آواره نمی گردند بلکه ممکن است حس فقر یا حس درماندگی یا احساس ناتوانی از ساخت زندگی آینده که یا در اثر خودباختگی در برابر فرهنگ و جذبه های دیگرجوامع و ناتوانی از پاس داشت ارزش های جامعه خود بر فرد مستولی، شعله امید به آینده در او خاموش و ناامید از همه چیز و همه کس راه فرار از این بن بست ذهنی در سراب جلای وطن بیند و راهی دیار غربت گردد و سرگردان و حیران از رویدادهای است که حتی توان فهم آنان را ندارد .
یا در اثر خودبیگانگی ناشی از قیاس مع الفارق زندگی و اجتماع خود با زندگی و اجتماع دیگری، فرد ارزش های فردی و اجتماعی خود را ناچیز شمرده و باور به خود و اجتماع ندارد و با خود و جامعه خود گسسته می گردد و این گسستگی، از هم پاشیدگی اجتماعی و آوارگی را رقم می زند. تاریخ به ما گزارش می دهد سرزمین ها و مردم بسیاری بوده اند که سال ها آماج یورش های نظامی بوده اند اما مقاومت کرده و هویت و سرزمین خویش را رها نساختند و چه بسیار سرزمین ها و مردمانی هستند که بخاطر از دست دادن هویت و ارزش های اجتماعی خود در اثر”از خود بیگانگی” و “خودباختگی”، تعلق خاطر به سرزمین، مردم ، خانواده، دوستان، فرهنگ، گذشته خود را از دست داده و تبدیل به موجودی بی اراده، بی هویت شده که انگیزه ای برای مقاومت در برابر ناملایمات و سختی ها را نداشته و با اندکی تلخی در زندگی، گریز را بر قرار ترجیح داده و خانه و کاشانه را رها می سازند “.
پدیده آوارگی بیش از آنکه ناشی از ناامنی و فقر باشد برخاسته از خودبیگانگی و خودباختگی فرهنگی و سیاسی است
این کارشناس مسایل سیاسی با مقدمه چینی درباره ای ساختار فرهنگی و سیاسی سال های پسین کشورهای آسیای میانه چنین دیدگاهش را بیان کرد:
“اگر این مقدمه را بپذیریم و به روند ۳۰ ساله تحولات فرهنگی و سیاسی کشورهای آسیای میانه نگاهی داشته باشیم خواهیم دید پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خلا و پوچی هویتی و نبود مبانی فرهنگی در جمهوری های تازه استقلال یافته، بسیاری از جوانان و نوجوانان و حتی کودکان با دیدن زرق و برق جوامع اروپای غربی و امریکای شمالی، غرق در توهماتی شدند که همین توهمات بر سیاستمداران آنان تاثیر گذاشت و نتوانستند برای ملت خود هویت و مبانی فرهنگی را تبین و مشخص سازند و شاهد موجی از استقرار مراکز فرهنگی غربی و ورود محصولات فرهنگی غربی به این کشورها بودیم .
در این روند نسل جوان کم کم پیوند خود با نسل گذشته را از هم می گسست و چون ذائقه جوان، تغییر یافته بود، ساندویچ مک دونالد می خواست، دیسکو و کازینو و نوشیدنی سُکرآور می خواست اما این جوان “از خود بیگانه” و “خودباخته”، روی دیگر فرهنگ غربی که انباشته از تلاش خستگی ناپذیر مردمانی بود که برای هویت و سربلندی خود و کشورشان بی محابا زندگی خود را ایثار می کردند و در همه عرصه ها، موجبات ترقی کشورشان را رقم می زدند را نمی دید !
و این چنین است با تلقینات و اِلقاآت رسانه ی مردم فریب، جوان فریفته دیروز و آواره امروز، بدین اینجا رسید که دچار “از خودبیگانگی” و “خودباختگی ” شده و برای حل مشکل خود انگیزه ی قوی ندارد و راه کسب زندگی مرفه را پناه آوردن به غرب می داند!”.
اکنون می توان مسئول موج مهاجرت های کور یا بهتر بگویم آوارگی این جوان “خودباخته” و “از خود بیگانه ” را شناسای کرد!
او در ادامه گناهکاران این موج مهاجرت ها را چنین بر شمرد:
“متهمان این جنایت بشری با چهره ای بزک کرده در پشت رسانه های سخن پراکن، چهره حق به جانبه گرفته!
متهم در جایگاه مدعی نشسته! و از دیگرانی که در ساخت این موج آوارگی نقشی و مسئولیتی ندارند، متهم می سازد!
تا بتواند روسیه را در مظان اتهام قرار داده و در عرصه رقابت بین الملل بر روسیه سخت گرفته و روسیه را وادار به پذیرش خواسته های سلطه طلبانه ی طرف مقابل گردد.
سیاست “از خود بیگانگی” و “خودباختگی” نمودن جوانان جمهوری های استقلال یافته اتحاد جماهیر شوروی ، دو ۲ دسته قربانی داشت.
۱-نخستین قربانی، برخی جوانان جمهوری های آسیای میانه بودند که برای رسیدن به سراب اروپا باید از روسیه بگذرند و همین موج آوارگان، هزینه های سنگینی بر مردم روسیه تحمیل می کند که خواسته کشورهای غربی دقیقاً همین هزینه تراشی برای مردم روسیه است.
۲- دومین قربانی ،بیشتر جوانان اوکراینی هستند که برای پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو باید در برابر برادران روس خود بایستند و مجری اوامر رقیبان بین المللی روسیه باشند که در ازای درگیری نظامی با روسیه بتوانند جزیی از جامعه اروپای باشند”.
اما پیآمد و سرانجام سراب عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا چه شد؟ استاندارد های دوگانه فرق میان آواره شرقی و غربی
او درباره ای پیامد درگیری در اوکراین و آرزوی پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا افزود:
“درگیری نظامی و آوارگی صدها هزاران نفر از مردمان اوکراین! در اینجا شاهد استاندارد دو گانه ی هستیم ، آواره شرقی، پشت مرز و در خاک روسیه ، باید بماند تا هزینه و دردسر بیشتری برای مردم روسیه ایجاد کند، اما آواره اوکراینی باید پذیرفته و مراقبت بشود که برای دیگر اوکراینی ها مایه دلگرمی باشد تا به درگیری نظامی با روسیه ادامه دهند!
متاسفانه در رسانه ها، تنها عامل آوارگی مردم به ناامنی و فقر نسبت داده می شود اما به عوامل فرهنگی و شبیخون فرهنگی که ملت ها را از درون می پوساند، اشاره ای نمی گردد و هدف این گفتگو بیان عامل ناپیدای آوارگی است .
که در شبیخون فرهنگی، بی سر و صدا، ارکان جوامع را فرو می افکند و مردمان را آواره و زندگی آنان را نابود می سازد”.
کشورهای اروپایی نیاز به نیروی کار فعال دارند
در همین حال یکتن از مهاجران افغانستانی در فنلند دیدگاهش را در این باره چنین بیان کرد:
۱- “فنلند و کشورهای اروپای شمالی در حقیقت امکان پذیرش مهاجران را پس از سال ۲۰۱۵ دیگر ندارند.
۲- موضوع اوکراین که بخش از اروپا است و مانند همان ضرب المثل وطنی ما است، که از خود ما است و انسان آسیایی تند ولی مربوط به ما نیست. یا به مانند ضرب المثل وطنی ما: “دیگر دیگر است و جگر جگر”.
۳- کشورهای آسیایی نیروی کار مصرفی است، دولت ها باید بالای شان مصرف کنند تا اینها در بازار کار داخل شوند، در حالیکه اروپایی ها به نیروی کار فعال و مالیات دهنده و حقوق بگیر نیاز دارند.
۴- نظر به قانون پناهندگی، شمار زیاد شامل آن چهار چوکات قرار نمی گیرند. گرسنگی در همه ای دنیا است، جنگ در بیشتر کشورها است، و خیلی ها ممکن دلایل سیاسی مذهبی و امنیتی برای مهاجرت دارند. بی بندوباری، چرس و مواد مخدر نظر به گذشته بی نهایت در میان مهاجران اروپا زیاد شده است”.
یادآوری می کنیم، که دو روز پیش نخست وزیر فنلند از بستن گذرگاه های این کشور در مرز با روسیه در تاریخ 23 نومبر خبر داد.
فنلند همه گذرگاههای مرزی خود با روسیه را جز یک مورد، میبندد
در همین حال ، نخست وزیر فنلند به بهانه جلوگیری از هجوم پناهجویان اعلام کرد این کشور از نیمهشب جمعه همه گذرگاههای مرزی- به جز شمالیترین گذرگاه مرزی- خود با روسیه را میبندد.
پتری اورپو (petteri Orpo) عصر چهارشنبه در یک کنفرانس خبری اظهار داشت که دولت متبوعش تصمیم گرفته گذرگاه های مرزی بیشتری را ببندد.
او افزود: از آغاز ماه روان، بیش از ۶۰۰نفر از افراد بدون مدرک های معتبر سفر به اتحادیه اروپا از طریق روسیه به فنلند وارد شده اند و همین امر دولت هلسینکی را وادار کرده چند گذرگاه مرزی خود را ببندد. پتری اوریو مسکو را به انتقال پناهجویان متهم کند؛ اتهامی که کرملین آن را رد می کند.
وزارت امور داخله فنلند توضیح میدهد که تغییرات به این دلیل است که در اولین تصمیم در مورد محدودیتهای عملکرد پستهای بازرسی تغییراتی ایجاد شد و اکنون هر هفت ایست بازرسی در مرز با روسیه تا ۲۳ دسامبر بسته است.تنها نقطه عملیاتی برای این ماه، گذرگاه در قطب شمال – Raia-Jooseppi – Lottaخواهد بود.
به گفته مقامات گمرک فنلند، در ماه اکتوبر ۸۹ نفر و ۳۸ خودرو از این نقطه گذشته و حتی یک لاری هم از این جا نگذشته است.به گفته مقامات مهاجرتی فنلند، پناهجویان از کشورهای مختلفی شامل یمن، افغانستان، کنیا، مراکش، پاکستان، سومالی و روسیه وارد این کشور می شوند.
سخنگوی آژانس مرزی اتحادیه اروپا موسوم به فرانتکس نیز گفت این آژانس به درخواست هلسینکی، قصد دارد مقام ها و تجهیزاتی را تا همین هفته آینده به فنلند بفرستد.
ایلوا یوهانسون کمیسر مهاجرت اتحادیه اروپا روز سه شنبه در این زمینه اظهار داشت که فنلند خواستار فرستادن ۶۰مامور فرانتکس، افزون بر ۱۰ ماموری است که اکنون در مرز هزار و ۳۴۰کیلومتری خود با روسیه جا به جا هستند.
روز چهارشنبه، استونیا، روسیه را به دخالت در “عملیات تهاجمی ترکیبی” برای انتقال پناهجویان به مرز خود متهم کرد. این اتهام پس از آن مطرح شد که از هفته گذشته ۷۵ پناهجو -عمدتا از سومالیا و سوریه- تلاش کردند از روسیه وارد استونیا شوند.
این کشور عضو منطقه بالتیک مدعی شده که در صورت افزایش فشار از سوی روسیه آماده است گذرگاه های مرزی خود را بندد و با مهاجران و پناهجویانی که سعی می کند خارج از گذرگاه های رسمی وارد شوند، برخورد کند.
گارد مرزی فنلند روز چهارشنبه گفت، که ورودهای غیرمجاز در گذرگاه ها با روسیه ادامه دارد و این گذرهای غیرمجاز به سوی شمال در امتداد مرزهای وارتیوس و سالا -به عنوان دو ایستگاه مرزی که هنوز درخواست های پناهندگی را می پذیرند-، کشیده شده است.
فنلند گفت: روسیه به این مهاجران اجازه داده پیاده از این گذرگاه های مرزی عبور کنند در حالی که توافق شده بود آنها می توانند با خودرو از آنجا عبور کنند.
نخست وزیر فنلند مدعی است که شواهد فزاینده ای نشان می دهد که اوضاع در مرز شرقی این کشور با روسیه وخیم تر شده است.
وی به همین بهانه گفت فنلند سه گذرگاه از چهارگذرگاه باقی مانده خود را از نیمه شب جمعه می بندد و تنها مرز راجا جوسپی (Raja-Jooseppi) در منطقه شمالگان باز می ماند. دیگر گذرگاه های مرزی تا ۲۳ دسمبر (۲ جدی) حتی برای فنلندی هایی که می خواهند وارد روسیه شوند، بسته خواهد بود.
نخست وزیر فنلند گفت: دولت به دنبال اصلاح قانونی است که این کشور را از بستن همه مرزهای خود منع می کند.
کرملین روز دوشنبه گفت: رسما به بستن بخشی از مرز فنلند اعتراض کرده و این تصمیم را نشان دهنده مواضع ضد روسی این کشور می داند.
در سال ۲۰۲۱، کشورهای لهستان، لیتوانیا و لتونیا نیز بلاروس متحد نزدیک مسکو را به ایفای نقش در ایجاد بحران ساختگی مهاجرت در مرزهای خود از طریق انتقال افرادی از خاورمیانه و افریقا به نقاط مرزی و تلاش برای فشار بر آنها برای عبور از مرزهای این کشورها متهم کردند؛ بلاروس بارها این اتهام را رد کرده است.
پاسخ وزارت امور خارجه روسیه به مسئولان فنلند
پس از سخنان مسئولان کشورهای اروپای و کشور فنلند ماریا زاخارووا به رسانه ای در پیوند با اظهارات نخست وزیر فنلند و این پرسش که چگونه می توانید در باره ای اظهارات پتری اورپو، نخست وزیر فنلند، مبنی بر اینکه جستجو از طریق کانال های دیپلماتیک برای حل وضعیت مرز روسیه و فنلند هیچ نتیجه ای به همراه نداشته است، اظهار نظر کنید؟ گفت:
“در 18 نوامبر، با تصمیم دولت فنلند، چهار ایست بازرسی در مرز روسیه و فنلند با توجه به افزایش قابل توجه شمار شهروندان کشورهای سومی که از روسیه برای دریافت پناهندگی به فنلند میآمدند از طرف فنلند بسته شد.
بار دیگر مسئولانه اعلام می کنیم: هیچ رایزنی اولیه با طرف روسی در خصوص بسته شدن پست های بازرسی صورت نگرفت. یک واقعیت به ما ارائه شد.
این موضع را ما به وضوح به سفیر فنلند در مسکو در جریان گفتوگویی که در ۲۰ نومبر در وزارت امور خارجه روسیه انجام شد، اعلام شد، زمانی که وی به این تصمیم دولت فنلند و ادعاهایی مبنی بر اقدامات عمدی روسیه برای سازماندهی جریانهای مهاجرت به فنلند اعتراض کرد. قاطعانه رد شد.
تلاش طرف فنلند برای تغییر مسئولیت وضعیت ناشی از بسته شدن پست های بازرسی نشان می دهد که مقامات فنلند به طور ناشیانه شروع به بهانه تراشی کرده اند، احساسات روس هراسی را تحریک می کنند و سعی می کنند از سرگیری تعامل عملی خدمات مرزی خودداری کنند.، به تقصیر آنها که قبلاً بخشی جدایی ناپذیر از همکاری برای اطمینان از عملکرد مؤثر مرز مشترک بود، قطع شد.