در افغانستان سالی چند روز به بهانهی عید تعطیل اعلان میشود و مردم در این روز ها از همه قیودات رهایی مییابند. در این چند عید، همه فارغ از همه چی به شادی و سرگرمی میپردازند. مردم افغانستان دو عید مذهبی دارند و یک عید هم به باور کل، هویتی و فرهنگی.
عید رمضان و عید قربان از واجبات دینی و مذهبی این مردم استند؛ در این دو عید که چند روز میشود، خود را رها از همهکار و بار میسازند و به تفریح، مستی و خوشی میپردازند. عید سوم که نوروز است به مثابهی جشن هویتی، فرهنگی و ملی این مردم برگزار میشود. این مردم نوروز را از جمشید، شاه هخامنشی بنیادگزار بلخ- بخدی، و از زرتشتیان و دیگر نیاکانشان گرفته اند و این خوشی را میراث بجا مانده از پیشینیان خود میدانند . در این سه عید به جشن و جشنگیری اقدام میکنند.
این سه عید در کنار اینکه از زمرهی فرهنگ ثابتِ مذهبی و هویتی مردم افغانستان است، شمایل زنانهگی دارد؛ یعنی اینکه نقش زنان در این سه خوشی مهم است و همهی مسولیت و تکالیف متوجهی زنان میگردد. البته بخش بزرگ کار این سه روز و انجام یافتن رسومات مروجهی این روزها، بدست زنان اتفاق میافتد یا انجام داده میشود و مردان هم نقشِ دارند اما نه چندان زیاد.
عید نوروز یا جشن هـویتی در افغانستان
نوروز یا جشن هویتی افغانستانیها، داری سابقهی دیرینه است و در مرور زمان توسط بزرگان و مردمان حوزهی تمدن زبان فارسی-ایران، افغانستان و تاجیکستان- بزرگداشت شده است. زیرا که نوروز تعلق به آریاییها و برای کسانی دارد که به زبان فارسی تکلم میکنند و فارسیزبان استند. مردم این سه کشور-افغانستان، تاجیکستان و ایران- فارسی گوی استند و فارسی زبان رسمی و ملی این سه کشور است. از این رو مردم این سه خطه، نوروز را بزرگ میدارند و در روزهای نوروز به تجلیل، شادی، تفریح و خانهگردشی و احوالپرسی می پردازند.
اما، آنچه در روز های نوروز- که سه تا هفت یا بیشتر- گفته شده است اتفاق میافتد یا صورت میگیرد بدست زنها میافتد یا به تعبیر دیگر به وسیلهی زنها صورت میگیرد. و زنها اند مسولیت جدی بزرگداشت ازین روز ها را به عهده دارند.
در نوروز یکی از مهمترین کاریکه صورت میگیرد، گرفتن ختم قران است گرچی برخیجاها ختم قران صورت نمیگیرد بلکه شهنامه یا مثنوی خوانده میشود؛ در هرصورت مقدمات ختم توسط زنها چیده میشود و زنها استند همه چه را روبراه میکنند. پس از پایان ختم مردم گرد هم جمع میشوند به تناول غذا میپردازند و این غذاهای بدستِ زنان آماده میشود. آب، چای و طعام ختم را زنان تنظیم میکنند و مردها گرد میآیند با مسرت به خوردن غذاهای لذیذِ دست پختِ زنان شروع میکنند. گروهی در روز عرفه، به ویژه در شام، به مسجدها میروند و میله میکنند و زنان دست پختهای خود را میفرستند، نوش جان میکنند. گروهی هم در خانههای خود شام را بسر میبرند و از دست پخت تازهی زنها مستفید میشوند.
چند روز پیش از رسیدن نوروز زنها خانهها را تنظیم میکنند، اسباب اضافی را جمع میکنند و البسههای زیاده را به کنار چشمهها، دریاها و نلهای آب میبرند و پاکش میکنند.
در روز های مقدم نوروز، ظرفها را درست میچینند و انواع خوردنیها و میوها را ردیف میکنند؛ سمنک هم غذای فرهنگی فارسیزبانهاست، زنان فارسیزبان درین روزها سمنک را آماده میسازند.
در گوشهها و مناطق مختلف این سه کشور-ایران، افغانستان و تاجیکستان- رایج استکه زنان در نوروز دستمالهای سپید و مورهای میدوزند و به شانههایی بچهها و وابستگان خود میندازند.
این دستمالها دست دوختِ مادران و خواهران میباشد و اغلبا برای برادران و اطفال بخیه میشوند.
تعداد دیگری از مردم در نوروز دستهای خود را حنا میزند و کسانی هم موی خود را و کسی هم پای خود را. اکثرن حنا زنی توسط زنان صورت میگیرد و زنان استند که بدست مردانشان و فرزندان خود حنا میکنند.
در نوروز مروج استکه دستان دختران و زنان مملو از حنا میباشد و این طیف تلاش میکنند تا این چند روز، از زیباترین و پاکیزهترین روزهای زندگیشان باشد.
در چند روز که به مثابهی روزهای نخست سال تحلیل میگردد زنان مکلفند همه چه را تنظیم کنند تا روزهای خوش در زندگی داشته باشند. البته مکلفیت را رسم جامعه سپرده است.
عیدهای مذهبی-عید فطر و عید قربان
تعطیل دیگری که در افغانستان لازمی است روزهای عید است. در افغانستان با پیروزی از گفتههای دین اسلام عیدفطر و عید اضحا رخصتی و روز های شادی و تفریح اعلان شده است. این دو عید، عیدهای مذهبی استند که در تمامندی ممالک اسلامی بزرگداشت میشوند.
افغانستان از وقتیکه اسلامی شده است به متابعت از گفتههای دینی و مذهبی اسلامی، به تجلیل ازین دو عید پرداخته است، زیراکه از طرف اسلام این دو عید ایام خوشی برای مسلمان ها تعین شده است و نصوص اسلامی به روزهای عید افضلیت و بزرگی قایل شده است.
در افغانستان عید رمضان و عید قربان خوشیها و جشنهای مذهبی اند که بطور کل از هرکدامش سه روز تجلیل میشود.
اگر نگاه جامعتر به کنش های که در این عیدها انجام میشود، داشته باشیم معلوم میشود که این دو عید مثل نوروز «شمایل زنانه» دارد و بیشترین مسولیت و مکلیفت در این روزها متوجهی زنان است.
اولینکاریکه درین ایام صورت میگیرد تنظیم خانهها، البسهها و کالاها است. زنان پانزده یاکمبیش پیشتر به جمع و جور کردن خانه و کاشانهی خود اقدام میکنند. میروند خانهرا پاککاری میکند، به شستن البسههای اضافی و ناپاک میپردازند. صفه ها را تنظیم میکنند و چار طرف خانه را ستره میسازند. این کارهارا زنان انجام میدهند.
دومین کار، آمادهسازی ظروف و اسباب خورد و نوش استکه مسولیت زنان است. زنها با دست های بلند کرده تا آرنج، ظروف را منظم میکنند و آمادهی عید استند و خانهها و کوچهها را گلزار میسازند.
در گوشههای مناطق و دهات رواج استکه در عید به بچههای دستمالهای سپید دوخته میشود تا با مسرت به شانههای خود بندازند و خانهگردشی نمایند. ساخت و دوخت دستمال ها و چادرها کار زنان است و هیچ مردی در این امورات فوق به زنی همیاری نمیدهد؛ رواج و رسم جامعهها در این خطهها انجام امورات بالا را از مسولیتهای زنها دانسته است.
در شب یکم عید رسم استکه همه دستتان خود را حنا میکنند. برخی موهای خود را رنگ میزنند و تعدادی هم در قف پاهای خود حنا میگزارند. این حنا بندی و حتا زنی در کل، توسط زنان و بدست زنان صورت میگیرد. و دختران نیمهسال و بالغ و نابالع دستان برادران خود را حنا میکنند.
علاوه ازین، زنان درین روز ها بیشترین رسیدگی بخود را میداشته باشند؛ موهای خود را تنظیم میکنند، دستان خود را حنا میبندند و با چوریهای رنگارنگ که در بندهای دست زیب میدهند، خود را مزین میسازند.
در روز های عید همه کار های خانه مربوط زنان میشود. مهماننوازی و پختن غذاها و چیدن میوهها از مسولیتهایشان است. در عید قربان تکالیفشان بیشتر است؛ پخت و پز گوشتهای قربانی و قربانی بخشی از کارهای حمل شده بالایشان است.
در عید ها مردم را رسم خانهگردشی است؛ مردم دهکدهها به خانه خانهی دهکدهی خود میروند، مجلس میکنند و پرسه میزنند. و زنان مهماننوازند و آماده کنندهی غذا و اکثری امورات منزل و عید.
با این گفتههای که ذکر کردیم دانسته میشود که نوروز و دو عید مذهبی دیگر «شمایل زنانه» دارند و اکثری مسولیت را در این روزها«زنان»دارند. در این روزها زنان استند که زمینهی خوشی را مهیا میکنند و دست به شادی میزنند. اطفال و چهها و مردان در صفرهی زنان خوشی میسازند و هرسو و هر خانه میروند از دست پخت تازهی زنان می بلعند.
شیون شرق