بازتاب زنانه گی در دفتر شعری «تنیده‌های خیال»

نویسنده: عالم‌پور عالمی

«تنیده‌های خیال» سه‌همین دفتر شعری بانو مهری کبیری است که در سال ۱۳۹۶، در هزار شماره‌گان، از سوی مطبعه‌ی شبیر، در کابل چاپ شده است. «تنیده‌های خیال» در ۱۲۱ برگ جا افتاده است و سعادتِ پیدایشِ بعد از مجموعه‌ی‌ شعری «در حسرت خیال» را حاصل کرده است. انتخاب نام این دفتر شعری، بسیار هنرمندانه و شاعرانه است. طرح جلد این دفتر را آقای نعمت الله انجام داده است. محمد ولی کبیری، اشعار این مجموعه را بررسی کرده است و یافته‌هایش را طی یک تقریظ ارایه داده است.

«شعر زنانه هم‌مانند زنی است که از هر انگشتش یک هنر می‌بارد. زنان شاعر هر کدام با سبک و سیاقی هنرمندانه و با طبع لطیف و زنانه‌ی خود در راستای ادب و فرهنگ افغانستان، نقش ماندگاری را در این عرصه بر جای گذاشته‌اند و می‌گذارند. سرزمین هنر پرور ما از سالیان دور شاعران زبده و هنرمندی داشته که اشعار زیبای شان ام‌روزه قسمتی از تاریخ مان را تشکیل می‌دهد. زنان شاعر نیز همگام با مردان در راستای ادبیات فارسی، آثار وزین و قابل توجهی را ارایه داده‌اند. بسا این آثار از روح زنانه پیروی کرده و پر احساس‌تر و ظریف‌تر سخن شاعر را گفته‌اند.

شعر دارای لایه‌های مفهومی بسیاری می‌باشد و هر شاعر سبک و سیاق خودش را پیروی می‌کند. زنان شاعر با توجه به موقعیت‌های متفاوت فرهنگی، اجتماعی و احساسی آثار متفاوتی را ارایه داده‌اند. اشعار زنانه روی‌کردهایی دارد که با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و حال و هوای خود شاعر، این دیدگاه‌ها متفاوت می‌باشند. در این مبحث قصد بررسی روی‌کردهای اشعار مهری را داریم و هم‌چنین به آن می‌پردازیم».

دیدگاه احساسی
روی‌کردهای احساسی عاطفی که در اکثر اشعار زنانه دیده می‌شود و این متعلق به شاعر خاصی نمی‌باشد چرا که ذات زنانه ایجاب می‌کند بیش‌تر اشعارشان علاوه بر اهدافی که به دنبال دارند پنجره‌ای به سوی عواطف لطیفِ زنانه نیز داشته باشند. به این نمونه توجه کنید:
خدا گر آرزویی می‌پذیرفت، عرض می‌کردم
بسوزان خانه‌ی ویرانگرِ فقر
بسوزان آن لحظ‌های دردآفرین تلخ
که مادر از نبود نان
چشم کودکش را بست
پدر از شرم دستان تهی
مخروبه را با دود زهرآگین
به مرگ خویشتن آراست.

دیدگاه انتقادی
در اشعار زنانه با روی‌کرد انتقادی نیز روبه‌رو هستیم. از آن‌جایی که در دوره‌های مختلف، زنان تحت فشارهای اجتماعی و رفتاری بوده‌اند؛ اعتراض همیشه در لابه‌لای اشعارشان وجود دارد. گاهی این اعتراض‌ها همگام با تعلیم و راه کارهایی هست که خواننده را در رهایی از این فشارها راه‌نمایی می‌کند. مانند اشعار مهری کبیری که از وضعیت سیاسی فرهنگی جامعه‌اش که بر رعیت و تا حدودی بر زنان موجود بوده، سخن می‌گوید. نمونه کلام:
آزاده زاده‌ام
نفس آزاد می‌کشم
خواهد دلم
که هم نفس باغ و گل شوم
اندیشه گل دهد.
یا:
مادر مکن تو گریه که آرام خفته‌ام
رزمیدم و غرور عدو را شکسته‌ام
مهمانی جهان پر اندوه تمام شد
حالا عزیز باغ جنانم، شگفته‌ام.

دیدگاه جنسیتی
دیدگاه جنسیتی یکی از شاخه‌های شعر زنان می‌باشد. زمانی که از جنسیت در شعر سخن می‌گوییم دو دیدگاه به وجود می‌آید. جنسیت فیزیکی که تفاوت جنسیت در زن و مرد را شامل می‌شود و دیگری جنسیت رفتاری که وابسته به جنس مونث و مذکر می‌باشد. در اشعار زنان جنسیت فیزیکی بارزتر از جنسیت رفتاری می‌باشد چرا که خلق و خوی شاعر، احساس لطیف و ظریف و سرشار از عشق و مهر را خود به خود در بر می‌گیرد و در بیش‌تر اشعار اعم از زنانه و مردانه، این حس مشاهده می‌شود؛ در صورتی‌که اشعاری که به فیزیک زن می‌پردازند بسیار محدودتر است. در شاعران پارسی‌گو از دیر باز نشانه‌های ظاهری زنان زیبارو مورد ستایش و تعریف و تمجید بوده و همیشه اندام‌های پری‌گونه مانند سیمین ساق و غنچه لب و سوسن بناگوش و سرو قامت و نرگس چشم و گونه‌ی تب‌دار و… در عشق‌های زمینی شاعران مد نظر بوده و با ایهام و یا بدون توجه به ایهام منظور شاعر را در بر می‌گرفت.

مرد اگر نا گفته‌ی دل
تمام بغض و مشکل
به خشم و وحشت و جور
نمی‌کرد داد و فریاد
به سردیی سکوت خود
ترنم از فضا را گر نمی‌شکست
زنانِ این جهان روسوی او قبله
تمام عالم و آدم همه را از برایش
ز بهرِ سجده می‌خواندند.

یا
اگر هر دختری بالغ شود
حقا که حق خویش بستاند
چه‌گونه پس همین مردان
همین فرمان‌روایان
غیرت پیشه‌گان میراث تکرار قرون
موجود نابخشودنی
هر ظلم و هر حکمش روا می‌داشت؟
شریک زنده‌گی بیدارگر می‌بود و فرزانه…

شاعران زن و مادر بودن
مادر بودن یکی از درجات والای بشریت است که شاید هر بانویی آرزوی دست‌یابی به این حس زیبا را دارد. این تقدس الهی در شعر زنان بیش‌تر به چشم می‌خورد و می‌توان گفت: زنان بسیار زیبا به آن پرداخته‌اند. شاعرانی هستند که خود تجربه‌ی مادر شدن را نداشته‌اند؛ اما حس زایش را به خوبی به قلم درآوردهاند.
عزیزم شرمم آید از نگاهت
به پنهان گشتن هر بار
گناه را من چسان روپوش پوشم
که این‌جا فرزند من هم‌سال تو
با عذر و درد از من طلب دارد
که مادر
یک نگاهی آن طرف انداز
ولی هرگز نداند
هر نگاهم بام تا شام
برای تو و امثالت
زخم‌ها را خون می‌ریزد
به پایان شب وحشت
تمام کرهی خاکی
که تا دارم نفس
پیموده پیموده
تو را تنها نمی‌گذارم
و روپوش گناه
با تار مهر و امن
من شال پناه و عزتت بافم
تو را من با تمام دوستان و آرزوهایت
ز نو سازم.

زیبایی‌های زنانه
همه خوب می‌دانیم زیبایی ظاهر و باطن، در وجود زنان درخشش بیش‌تری دارد. حتی خود زنان نیز گاهی این جلوه‌ها را ستایش می‌کنند و جدا از خودپسندی، آن را برای معشوقه‌ی خود نمایان می‌سازند. زنانی هستند با برجسته‌سازی جلوه‌های خدادادی خود را به نوعی بیان می‌کنند. زیبایی‌هایی که شاید معشوقه به آن کم توجه و شاید بی‌توجه است و بیان آن گوش‌زد است.
برایش گفتم: تو را دوست ندارم
اما تمام نفس‌هایم
زنده‌گی‌ام بسته‌ی لب‌خند توست
وقتی می‌خندی و حرف می‌زنی
خودم را الهه‌ی قلم‌رو خوش‌بختی‌ها می‌بینم
و دختری می‌شوم که برای هر نفس زنده‌گی
سرود عشق می‌خواند.

یا
مشو دل‌گیر از دنیا
بیا نزدیک من تا مست و مست‌تر
از همه مستانه شیدای تو را سازم
نوازش کن تو موهایم
تنم را هست عطر نوش‌دارو
خیال از نو بگیر
این لحظه‌ها از من
و هم از توست
خمار چشم‌هایم
قصه‌هایی تازه‌ای دارند
فقط این مثنوی را خوان
بیا در آب‌شارانِ غزل‌های شبانم
هرچه از جنس غم است
بر پشت پا زن
غرق در من شو
مرا از من جدا گردان و از خود کن
که من بی‌تو نخواهم
هیچ این من را.

روزمره‌گی زنانه در قالب شعر
هنوز هستند زنانی که صدای ماشین لباس شویی و زنده‌گی با گل‌دان‌های سبز و انتظارهای پای پنجره بخش بزرگی از زنده‌گی روزمرهی شان را در بر میگیرد . زنان منشوری از خصلت‌های خداوند هستند که با توجه به آفرینش طبیعت شان از احساسی ظریف و در عین قدرت‌مندی پیروی می‌کنند. شعر زنان نیز مانند دیگر شعرها روی‌کردهای متفاوتی دارد با این وجه تمایز که شاعران زن، دیدی عمیق به افق سوژه‌ی خود دارند. کودک یا جنسیت یا مادر بودن یا تظلم‌خواهی و یا به هر چه می‌پردازند. تمام زوایا را بررسی و با وسواسی خاص نکته‌ها را نیز در نظر می‌آورند. شکی نیست در آینده نیز با تغییرات فرهنگی و هنری، زنان که دیدگاهی وسیع نسبت به هنر دارند روی‌کردهای جدیدی را در ادبیات زنانه خواهند یافت. در شعر زنان هرمزگان، می‌توان جلوه‌های عاشقانه را با تجلی احساس و عاطفه در رفتارهای زنانه دید و لمس کرد.

عشق به سرزمین:
عشق به سرزمین را می‌توان در شعر بسیاری از شاعران دید. در سروده‌های شاعران زن نیز حس وطن‌دوستی به زیبایی در شعر متبلور شده است .در شعر زیر احساس و اصالت زنانه با توجه به واژگان و ترکیب‌های زیبا حاکم است:
از شانه‌های مهد دلیران کشورم
فریاد شد بلند
شوریده بلبلان
با خنده بشکنید افطار روزه را
هدهد کجا شدی و همه خوش خبر کجاست؟
این‌جا نه جای بوم و زغن‌های انتزاعست…
یا
سده‌ها می‌گذرد زخمی و خونین کفنم
هر که بر تخت نشست قطع نمود از بدنم
….
پیکرم نیمه شکسته، سین‌هام پاره و چاک
برهانید من از کوره که در سوختنم
….
من فدای سر و دامان تو ای میهن من
فخر من، مامن من، عزت من هم‌وطنم.

دوری و تنهایی
در شعر زنان دوری و تنهایی در تصاویر مختلف دیده می‌شود. در بیت‌های زیر شاعر سیمای تنهایی را به راحتی در فضای ذهن مخاطب جای می‌دهد. در شعر زنان جلوه‌های زنانه‌گی با عناصر پررنگ‌تری در شعر تجلی می‌یابد و در بارزترین وجه آن؛ واژگان مرتبط با زنانه‌گی، ازدواج، حس مادرانه و تجربه‌های خصوصی زنانه نشان داده می‌شود.

زنی دیدم که با آیینه میگفت:
تپش‌هایی دلم گم‌گشته‌ای دارند
لای موهایم در انتظار دستان نوازشگر خسته‌اند
شانه‌هایم نبود دوست را در هر نفس فریاد می‌کشند
متنفر جنگیدن با حس خود و بقیه‌ام
کی می‌گوید من متاهلم؟
این حلقه‌ی اطاعت دستم
برای اشتراک گذاشتن غم و شادی و رهایی از تنهایی و مداوای درد در انگشت نشده
آن‌چه را نگاه‌ها باور می‌کنند
ضرورتی‌ست و عرف
کاش چشم‌ها کور و دل‌ها بینا می‌بودند
و تنها حس شدن بود و سراپا همه احساس شدن
و همه حس کردن
صدر بنشاندن مهر
عشق را تا اوج جنون بایست آموخت
و در این اوج و میان موج‌های بیکرانش بایست رقصید
رنج را در انتهای بی‌خودی مهر
گل‌های لب‌خند هدیه باید داد
زشت و آشفته در این غم‌کده زیبا گردند
رسم دنیا شود این
حس هم‌راهی و این یار بودن
رنج را سبز همه رنگ کنند
جادوی عشق گلش سبز و بهاران باشد