یک زنِ موفق کیست و حکومت چه مسولیتی در برابرش دارد؟

شیون شرق

فروغ فرخزاد در باره‌ی زن موفق می گوید: « زن موفق زنِ است‌که مستقل است؛  هنر دارد،  نگرش وسیع با زندگی دارد و اکتفا به زاییدن نمی‌کند. ستره این‌که زاییدن و تناسل را بنیاد هستی و نیستی خود نمی‌داند؛ بل‌که در راه‌ی کسب هنر و کسب استقلالیت هرنوعی- مالی،  نگرشی،  اجتماعی و ادبی- خود تلاش می‌ورزد. تناسلی‌که در حالت وابستگی صورت می‌گیرد حالت زن را بسته‌تر و سفت‌تر می‌سازد. » نظر به باور فرخزاد جامعه‌ی‌که در آن زن حق آموزش و آزادی را ندارد و به زن بودنش ارزش داده نمی‌شود،  جامعه‌ی بیمار است. چسان بیماری‌ ای‌که زیستن در آن جامعه را سخت می‌کند و آن جامعه به ناجوری  و تنگ‌دستی دانش و پرورش‌پروری کشانده می‌شود.

یک جامعه‌ی پاکیزه و بی‌غش استوار به برابری است و قاعده‌ی «مساوات و میانه‌روی» را سَر سخن و سَر کنش خود دارد؛ چون می‌نگرد در صورت نا موازنه‌گی، پایه‌های دولت و حکومت لغزنده است  و هرازگاهی می‌شکند  یا سقوط می‌کند. دادن حقوق برای زن-حق زیستی و سماوی اش- تمام‌کننده‌ی عدالت درست‌ است و در صورت‌که حق هر کس داده شود، هرکس با پیشانه‌ی باز از دولت و از ساختار جامعه دفاع می‌کند، این دفاع سبب تقویه‌ی پایه‌ی حکومت می‌گردد.

باید حکومت‌ها به برندگی زن‌ها تلاش کنند و راه‌ی را که برای به‌تر جامعه داری کردن مناسب می‌بینند،  آن راه را طی نمایند تا پایه‌ها و زینه‌های‌شان محکم‌تر و پخته‌تر شود.

یعقوب یسنا در مقدمه‌ی کتاب «زن‌نامه» درباره‌ی زن موفق، می‌نویسد:« زن موفق زنِ ست‌که استقلال مالی دارد؛ دانش‌دارد، دانش آموخته است و از هر نگاه زندگی ای خوبی دارد…» پس در یک جامعه نمی‌شود زنِ‌که دانش ندارد، دانش‌گاه و کتاب نخوانده است و هاتا دبستان را ندیده است، یک زن موفق باشد؛ بل‌که زنِ است‌که زندگی اش وقف خدمت نمودن به مردها می‌شود و بدون دستاور و… مات می‌گردد.

حکومت‌ها مکلف استند که پس از تامین امنیت و آرامش، شرایط اقتصادی را تقویه کنند و به هشیار کردن زن و دست‌گیری آن‌ها بپردازند، زیرا که یک زن معلم برای یک نسل است.